سفارش تبلیغ
صبا ویژن

دیداردوست

در ایران انتخاب نیست ، همه اش انتصاب رهبری است!

بسم الله الرحمن الرحیم

این روزها شبهات زیادی در فضای مجازی که فعلاً حقیقی ترین فضا برای تبلیغات و ضد تبلیغات ریاست جمهوری است ،پخش می شود که تمامی آنها یک هدف را در دستور کار دارند؛ کاهش مشارکت در انتخابات رایست جمهوری 1400.

یکی از قدیمی ترین این شبهات را که این روزها دوباره نده شده و دست به دست می گردد را می خواهم در اینجا مطرح کنم:

«از نظر منطقی ملتی که «ولی فقیه» دارد نیاز به «رئیس جمهور» ندارد.
باید قبول کنیم که رئیس جمهور در نظام اسلامی ما یک «باگ» است که در ابتدای انقلاب به علت بی‌تجربه‌گی و عجله‌ای که در تهیه پیش‌نویس قانون اساسی شد وارد نظام مقدس ما گردید.
این‌که چرا تا به امروز این باگ برطرف نشده است دلایل متعددی دارد ولی شاید علت اصلی‌اش رودربایستی نظام با پیش‌وند «جمهوری» بوده که از ابتدای انقلاب همینجور مثل سیریش چسبیده به انقلاب اسلامی ما! وقتی رییس جمهور در کشور فقط تدارکاتچی هست و همه چیز را رهبری انتخاب و اداره می کند چرا در انتخابات شرکت کنیم؟ چرا کار را به کاردان نمی‌سپاریم؟ اصلا ریاست جمهوری یعنی چه؟ هر قطبی را بخواهیم در برابر رهبری عَلَم کنیم مملکت قطبی می‌شود. چقدر رهبری باید بگوید که قطبی شدن کشور خوب نیست و ضرر دارد؟ بگذاریم کشور با همان یک قطب (ارواحنا فداه) اداره شود!!»

 

پاسخ:


نه دوست عزیز! رییس جمهور در کشور ما یک مقام فرمایشی نیست. هر کسی این را بگوید ، گویی اصلا در این کشور زندگی نکرده است. این حرفها بیشتر به دهان سعودی ها می خورد تا یک ایرانی. چون هر ایرانی بالغی به خوبی با تمام گوشت و پوست خودش لمس کرده که با هر رییس جمهوری فضای اداره ی کشور تغییر می کند. عربستانیهای بیچاره که کلا کشورشان با یک نظام پوسیده ی فرعون منشانه اداره می شود و تا به امروز یک انتخابات به خود ندیده اند این روزها عجیب به تلاش افتاده اند تا برای ملت ایران روشنگری کنند. این تلاشهای مذبوحانه ی اینترنشنال سعودی و نوکرهای با جیره و مواجیب ملکه ی پیر و فرسوده ی انگلیس و نظام رو به زوال آمریکا برای دور کردن مردم از صندوق های رأی به خوبی نشان می دهد که می دانند ریاست جمهوری در ایران چه مقام مهمی است برای همین ساعتها از وقت خود و مخاطبینشان را می گیرند تا به آنها القاء کنند که پای صندوق های رأی نروند. به قول معروف گربه برای رضای خدا موش نمی گیره !!!!

یک کم بیشتر براتون توضیح بدم اگه که فرصت ندارید به قانون اساسی سر بزنید یا فرصت ندارید برین تاریخ انقلاب رو بخونید براتون یک دوره از تاریخ انقلاب بگم که روشن بشه تأثیر گذاری این مقام در کشور چقدر هست. به عنوان مقدمه عرض کنم که انقدر این پست وسوسه انگیز هست که عده ای همه ی حیثیت خود را برای رسیدن آن به خطر می اندازند و با تمام قوا در عرصه ی انتخابات ظاهر می شوند. اگر این یک مقام فرمایشی بود این همه تلاش احزاب و جناحههای مختلف نیاز نبود.

و اگر این مقام فرمایشی بود اختلاف نظر میان رییس جمهور و رهبری بی معنا بود ولی در موضوعات مختلف در دوره های مختلف این اختلافات نمایان شده و در تاریخ ثبت شده است.

رئییس جمهور در کشور 94 درصد بودجه ی کشور را مدیریت می کند بیش از 3000 مدیر و مسئول را در کشور مستقیم و غیر مستقیم انتخاب می کند، 138 اصل از قانون را در اختیار دارد ، سخنگوی نظام در عرصه ی بین المللی است چگونه می توان از او به عنوان تدارکات چی یاد کرد؟ یک سوال مهم اگر رییس جمهور تدارکات چی هست چرا هر کدام از رؤسای جمهور برای دور دوم دوباره خودشان را به زحمت می اندازند؟ و چرا گاهی ساز مخالف با نظام سر میدهند؟

مثلا امام امت می فرماید شما مسئول هستید اسلام ناب را به جهان معرفی کنید. شما مقهور قدرت شرق و غرب نشوید.شما خود را خادم مستضعفین و محرومین بدانید و برای خدمت به آنها خودتان را آماده کنید. وظیفه ی مهم حکومت اسلامی تحقق عدالت است. بعد می بینیم دولتی سرکار می آید که کوچکترین اعتنایی به اسلام نمی کند.خودش را تکنو کرات می داند. مقام ولایت فقیه را تشریفاتی می داند. معتقد است کار خدا را به خدا واگذار و کار قیصر را به قیصر. نهایتا در ماجرای تسخیر لانه ی جاسوسی توسط دانشجویان استعفا می دهد! در حالیکه توده ی مردم انقلابی و حضرت امام از این اقدام هوشمندانه ی دانشجویان حمایت می کنند. او می رود ولی بعد مردم کسی را انتخاب می کنند که وجودش از ابتدا برای کشور هزینه دارد. مردم را در برابر هم قرار می دهد. هر چه که از تحرکات دشمن در مرزها برایش می گویند اعتنایی نمی کند . امام او را فرمانده ی کل قوا می کند یعنی همه ی اختیار قوای نظامی را هم به رییس جمهور می سپارد ولی او در مدیریت جنگ نهایت بی کفایتی را از خود نشان می دهد تا جاییکه گاهاً با بی تدبیری های او فشنگ و گلوله هی خمپاره در جبهه ها پیدا نمی شد.و رزمنده ها با دستان خالی در برابر دشمن متجاوز می ایستادند.

اگر رییس جمهور یک مقام تدارکاتچی بود با عزل بنی صدر توسط نمایندگان مجلس ، مردم با هیجان در انتخابات شرکت نمی کردند و کسی مثل رجایی را انتخاب نمی کردند. و اگر این مقام اینقدر صوری است که نویسنده می گوید برای کشتن او و نخست وزیرش اقدام نمی کردند.

اگر اگر رییس جمهور یک مقام تدارکاتچی بود ، با انتخاب آقای خامنه ای وضعیت جنگ تغییر نمی کرد، امام که همان امام بود چرا وضعیت جنگ در زمان بنی صدر و زمان آقای خامنه ای در جبهه ها تغییر کرد؟ چون رییس جمهور عوض شده بود. رویکرد اداره ی جبهه ها تغییر کرده بود.

بعد از جنگ هم این ماجرا کاملا مشهود است. رهبر انقلاب دائما تذکر می دهد که عدالت بر توسعه مقدم است ولی رییس جمهور، جناب هاشمی ، اساس کار دولتش را بر توسعه آنهم به شیوه ی غربی گذاشته لذا معتقد است اول باید کشور توسعه پیدا کند بعد به عدالت هم میرسیم!!! و نتیجه ی آن شکاف طبقاتی زیاد در کشور است. هر چند کشور در مسیر سازندگی رشد زیادی می کند ولی به چشم مردم نمی آید. خصوصا اینکه دوره ی سازندگی ها با ایجاد نوعی خفقان همراه بود و دهان هر منتقدی را می بستند با اعتقاد به اینکه هر نوع انتقادی به دولت ، انتقاد به انقلاب است و به انقلاب آسیب میزند!!! برای همین مردم در انتخابات 76 به کسی رأی دادند که با شعار ازادی بیان به میدان رقابت آمده بود.

اگر رییس جمهور یک مقام تدارکاتچی بود ، چه فرقی می کرد؟ ولی قضیه این هست که مردم می فهمیدند اتفاقا رییس جمهور همه کاره هست در کشور.تا جاییکه در بسیاری موارد به حرف رهبر هم گوش نمی دهد و حمایت آراء مردمی که به او رأی داده اند را به رخ رهبر می کشد!!!!! بحث آزادی بیان داشتن در مقابل مسئولین را از اول انقلاب دائما امام گوشزد کرده بودند ولی مسئولین بی توجهی کردند ، بحث تحقق اسلام و حرکت به سوی اجرای کامل اسلام در کشور و حتی شناساندن اسلام به جهانیان از فرمایشات امام بود که همواره مورد تأکید رهبری معظم هم بود ولی مورد بی مهری دولت خاتمی قرار گرفت تا جاییکه روزی نبود که در روزنامه های اصلاحاتی دوره ی او به ارزشهای اسلامی توهین نشود و شبهه افکنی نشود ، باز هم می گویید رییس جمهور فقط ندارکاتچی هست؟ خونی که برخی از این دولتها، به دل رهبری عزیز کردند غیر قابل انکار هست. در مباحث فرهنگی، در مباحث سیاسی داخل و خارج کشور ، در مباحث اقتصادی گاها 180 درجه تفاوت در دیدگاه و نظرات بین رییس جمهور و رهبری دیده می شود.

اگر رییس جمهور یک مقام تدارکاتچی بود ، این همه تفاوت از کجا بود؟ در ماجرای تعطیلی کارخانه ی UCFاصفهان که با بی تدبیری دولت خاتمی و برای راضی کردن دل غربیها اتفاق افتاده بود حضرت آقا مخالف این همه باج دادن بودند ولی گفتند این هم تجربه ای است برای دولت و ملت!

اگر رییس جمهور یک مقام تدارکاتچی بود ، آنهمه آدم عاقل و بالغ برای گرفتن پست ریاست جمهوری در سال 84 به صف نمی شدند که یکی از آنها هم رییس جمهور دولتهای پنجم و ششم بود.

و مردم در انتخابات با پدیده ای مواجه شدند که رویکردی به شدت متفاوت با دولتهای سازندگی و اصلاحات داشت و شعار دولت اسلامی را سر میداد. دولت مهر و مهرورزی ، دولتی برای خدمت به مردم.

 اگر رییس جمهور یک مقام تدارکاتچی بود ، نباید اینقدر تفاوت رویکرد در دولتها دیده می شد که یکی توسعه طلب باشد و عدالت اجتماعی و اقتصادی را پیش پای سرمایه گذاران خارجی ذبح کند و دیگری اسلام و ارزشهای اسلامی را پیش پای فرهنگ مبتذل غربی ذبح کند و یکی دیگر همه ی ارزشهای اسلامی و انقلابی را سر دست بگیرد و برای تحقق عدالت در جامعه تلاش کند. و در این راه از چپ و راست در این کشور ، کتک بخورد!

اگر رییس جمهور یک مقام تدارکاتچی بود ، در مسئله ی مذاکرات برجامی انقدر متفاوت از دیدگاه رهبری عمل نمی کرد تا جاییکه رهبری فرمودند من به مذاکرات با آمریکاییها خوشبین نیستم. یا فرمودند اگر این ده شرط انجام شود می پذیرم ولی در نهایت آنها هر کاری که خودشان خواستند را انجام دادند و یک توافق نامه ی بی خاصیت را بار ملت کردند.

نه بزرگوار! انقدر این مقام و مسئولیت ، قدرت دارد که بعضا می گویند پس رهبری در کشور چه کاره هست؟ چرا جلوی این ها را نمی گیرد؟

قضیه از این قرار است که مشارکت مردم در اداره ی کشور ، در ایران ، اصلاً صوری و نمایشی نیست ولی به حال خود رها هم نیست.

نه ریاست جمهوری در کشور نمایشی است و نه مقام رهبری.

مردم در جمهوری اسلامی قرار است خودشان رشد کنند و به کمال برسند. مردم باید انتخاب کنند و آزادی در انتخاب داشته باشند تا به تدریج سره را از ناسره تشخیص دهند. در این میان به حال خود رها هم نیستند. رهبری راه و مسیر را نشان می دهد. هدف را گوشزد می کند. خطرات را ترسیم می کند ولی انتخاب را به خود مردم وامی گذارد. و این مردم هستند که با تجربه های افکار و افراد مختلف در طول سالهای متمادی به تدریج خواهند فهمید کدام فکر و روحیه ، بهتر به درد کشورشان می خورد. البته رهبری از آنجاییکه یک مقام فرمایشی و صوری نیست، بلکه نگهبان  و راهنمای انقلاب و نظام هست ، اگر در جایی احساس کرد که یک حرکتی نتیجه اش نابودی انقلاب است ، نابودی نظام اسلامی است محکم در برابر آن می ایستد و اجازه ی ادامه ی آن حرکت را نمی دهد.نمونه اش وقتی بود که حضرت امام حکم فرماندهی کل قوا را از بنی صدر گرفتند! یا وقتی که در بحث اصلاح قانون مطبوعات در مجلس ششم ، رهبری ورود کردند. یا در ماجرای عزل وزیر اطلاعات دولت دهم ، مخالفت کردند با رییس دولت و یا در بحث برجام بعد از اینکه هفت سال تمام کشور معطل مذاکرات برای رفع تحریمها شد و نهایتا هم چیزی گیرش نیامد و بعد عهدی طرفهای غربی برای همه واضح شد ، رهبری فرمودند که تا آنها به تعهداتشان عمل نکنند ما هم دیگر به تعهداتمان پایبند نخواهیم بود.

حواسمان باشد که همه ی این حرفها برای این هست که مردم ، خودشان انتخاب کننده ی مهمترین مقام کشوراجرایی نباشند. چیزی که بسیاری از مردم کشورهای حاشیه ی خلیج فارس آرزوی آن را دارند و برای آن شکنجه می شوند و کشته می شوند ، همان طور که آزادیخواهان ما برای رسیدن به چنین روزی متمحل آن شدند ولی امروز دشمنان آزادی ملتها می خواهند با سیاسی بازی ، خودمان به دست خودمان از این حق طبیعی و مشروعمان دست بکشیم.